برای مسی که رفت | غروب خورشید کوچک، طلوع افسانه جاودان چراغ‌سبز منیر الحدادی به پیشنهاد ۲.۵ میلیون دلاری استقلال عارف غلامی نیامده مصدوم شد شاهرودی یا خلیلی؟ | گزینه جانشینی افشین پیروانی کیست؟ برگزاری ادامه مسابقات جایزه بزرگ تنیس کشور در مشهد (۱۴ شهریور ۱۴۰۴) کاندیدا‌های دریافت دومین دوره نشان کاوه در مشهد معرفی شدند تیم ملی گروگان یک مربی خسته؛ دوره‌ات تمام شده آقای قلعه نویی! نتیجه بازی ایران و تاجیکستان در تورنمنت کافا(۱۳ شهریور ۱۴۰۴)+ ویدیو گل‌ها| توقف زشت ویدیو| خلاصه بازی ایران و تاجیکستان در تورنمنت کافا(۱۳ شهریور ۱۴۰۴) صعود قاطع پسران بسکتبال ایران به یک چهارم نهایی کاپ آسیا | مالزی ۱۰۰‌تایی شد فهرست تیم ملی والیبال برای رقابت‌های قهرمانی جهان ۲۰۲۵ اعلام شد + برنامه مسابقات براجعه نزد درویش می‌رود اوریه بازی با فولاد را از دست داد مهاجم معروف در راه پرسپولیس استیلی هم فخریان را گردن نگرفت!| در پرسپولیس چه خبر است؟ مذاکره استقلال با هافبک سابق یوونتوس و بارسلونا حبس تعلیقی برای مهاجم سابق سپاهان درباره شرایط این روز‌های کاپیتان تیم ملی | جهان جهانبخش طلا و نقره سوغات بوچیاکاران خراسان رضوی از قزاقستان
سرخط خبرها

برای مسی که رفت | غروب خورشید کوچک، طلوع افسانه جاودان

  • کد خبر: ۳۵۶۳۸۹
  • ۱۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۹:۵۱
برای مسی که رفت | غروب خورشید کوچک، طلوع افسانه جاودان
ما با تو آموختیم توپ می‌تواند بیشتر از یک شیء گرد باشد؛ می‌تواند تکه‌ای از قلب باشد، می‌تواند سیاره‌ای طلایی باشد که یازده بار در دستانت درخشید و نامش را توپ طلا گذاشتند.

مردی که بعد از مارادونا دوباره ما را به خودِ کودکی‌مان برگرداند؛ به کوچه‌های باریک، توپ‌های پلاستیکی، و رویایی که همیشه دست‌نیافتنی به نظر می‌رسید. تو همان پسربچه خجالتی روزاریو بودی که آمدی و زمین فوتبال را تبدیل به صحنه‌ای از جادو کردی.

ما با تو آموختیم توپ می‌تواند بیشتر از یک شیء گرد باشد؛ می‌تواند تکه‌ای از قلب باشد، می‌تواند سیاره‌ای طلایی باشد که یازده بار در دستانت درخشید و نامش را توپ طلا گذاشتند. هر بار که آن جام طلایی در دستانت بالا می‌رفت، انگار خورشید کوچکی دوباره طلوع می‌کرد. اما تو فقط به طلا‌ها قناعت نکردی. اشک‌هایت را در زمین ریختی؛ اشک‌هایی که در شکست‌های فینال کوپا و جام جهانی دیدیم. آن شب‌های تلخ، وقتی آسمان آرژانتین هم سیاه‌تر بود، ما گریه‌ات را مثل گریه یک ملت دیدیم. همان‌جا بود که فهمیدیم تو فقط برای بردن نیامده‌ای؛ تو آمده بودی برای زیستن، برای تجربه تمام درد‌ها و تمام لذت‌های فوتبال؛ و بعد، آن شب ابدی دوحه… وقتی که بالاخره تاج را گرفتی. وقتی پس از یک عمر تعقیب، جام جهانی را در آغوش کشیدی. لبخندت، اشک‌هایت، و آن لحظه عجیب که عبای سیاه عربی بر تنت نشست؛ تصویری ماندگار شد. تو در همان شب تبدیل به چیزی فراتر از یک بازیکن شدی: تو اسطوره‌ای شدی که حتی سیاست و فرهنگ هم نتوانست بر درخششت سایه بیفکند. رقابتت با رونالدو هم قصه دیگری بود؛ دو پهلوان که یکدیگر را کامل کردند. هر گل تو، پاسخی به او بود و هر رکورد او، دعوتی برای تو تا دوباره برخیزی. سال‌ها فوتبال جهان را به دو رنگ تقسیم کردید و چه زیباست که تاریخ خواهد نوشت: در روزگار ما، هم مسی بود و هم رونالدو؛ و بعد، تصمیمی که شاید غافلگیرمان کرد: ترک اروپا. رفتی به سرزمین نو، به آمریکا، و پیراهن صورتی تیم بکام را پوشیدی. رنگی که بیشتر شبیه یک رویاست تا یک لباس ورزشی. آنجا هم جادو کردی، در استادیوم‌هایی که هنوز بوی تاریخ اروپا را نمی‌دادند، اما با لمس پای تو، تبدیل به معبد شدند. مسی، تو فقط یک بازیکن نبودی. تو روایتگر بودی؛ شاعر چمن‌های سبز. هر دریبلت استعاره‌ای بود از رهایی، هر پاس تو تکه‌ای از موسیقی بود، و هر گل، فصلی تازه در کتابی که نامش فوتبال است.

الان وقت خداحافظی‌ست. اما مگر می‌شود با افسانه خداحافظی کرد؟ تو در هر توپ پلاستیکی، در هر بازی خیابانی، در هر فریاد شادی کودکانی که به عشق تو فوتبال را شروع می‌کنند، زنده‌ای. لیونل، تو را به خاطر گل‌هایت، جام‌هایت و حتی شکست‌هایت دوست داریم. تو برای ما همیشه همان پسربچه روزاریو می‌مانی؛ با معجزه‌ای در پا‌ها و قلبی که دنیا را عاشق کرد. جاودانه باش، پسر طلایی.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->